در تمامي جوامع انساني با فرهنگ و تمدنهاي مختلف نه تنها جان انسانها بلكه حفاظت گياهان و جانوران نيز بعنوان يك ارزش و حتي قانون پذيرفته شده است و با پيشرفت جوامع بشري اين ارزش نيز بيشتر ميشود . انتظار ميرود در جامعه اسلامي با توجه به توصيه هاي موكد آن به حفظ جان انسانها اين مهم مورد توجه ويژه قرار گيرد ولي متأسفانه واقعيّت اين طور نيست .
سوال اينست كه از كجا بايد شروع كرد ؟ اكثر مردم موتور سيكلت را بعنوان يك وسيلة نسبتاً ارزان و كارساز در ترافيك شهري قبول دارند و امروزه در شهرهاي پر جمعيت از جمله تهران مورد استفادة فراوان دارد و حتي در محدودة مركزي شهر به عنوان تاكسي از آن استفاده ميشود . سالهاست راهنمايي و رانندگي با استفاده از ابزارهاي مختلف نظير رسانة عمومي ، پليس و مطبوعات ، راكبين موتور سيكلت را تشويق به استفاده از كلاه ايمني ميكنند و حتي گاهاً در اين كار متوسل به زور ميشوند تا بتوانند با حفاظت از عضو ارزشمند بدن و پيش گيري از صدمات مغزي كه معمولاً در مواقع تصادف در معرض خطر و ضربه است آمار تلفات را كم كنند .نظير همين كار در استفاده از كمربند ايمني توسط راننده و سرنشينان اتومبيل ها وجود دارد . عليرغم تأكيد آيين نامه هاي راهنمايي و رانندگي مبني بر اينكه استفاده از كلاه و كمربند ايمني در حفظ جان سرنشينان اهميت بسزايي دارد ولي يك واقعيت بسيار تلخ نشان ميدهد كه مردم ما اهميتي به كلاه و كمربند ايمني قائل نيستند .اين سهل انگاري ها در كارگاههاي توليدي براي كارگران نيز وجود دارد . عدم استفاده از كفش ايمني ، كلاه ايمني ، دستكش مناسب ، عينك ايمني و گوشي محافظ ، در اكثر كارخانه ها نشان از يك معضل بزرگ دارد و آن عدم توجه به سلامت خود و در نتيجه جامعه است !
انسانهايي كه در كارگاه كفش ايمني نمي پوشند و از عينك و دستكش براي حفاظت چشم ودست خود استفاده نميكنند و در موقع رانندگي هم از كلاه يا كمربند ايمني استفاده نمي نمايند طبيعي است يك محيط با ريسك بسيار بالايي را براي زندگي خود فراهم مي كنند ، در مواقع ساخت و ساز نيز به مقاومت بنا و مقررات ملّي ساختمان توجه نمي كنند ، چون به صورت مقطعي و كوتاه مدّت به مسئله نگاه ميكنند و چيزي به نام پيشگيري و يا حوادث غير مترقبه در قاموس آنها جاي ندارد .
سالانه حدود 30 هزار نفر در تصادفات جاده اي جان خود را از دست مي دهند و بيش از چهار برابر اين مقدار هم مصدوم ميشوند ، در نتيجه بيش از 100 هزار خانواده در ايران دچار مصيبت و يا مشكلات ناشي از تصادف مي شوند كه يكي از دلايل مهم اين حجم تلفات جاده اي در ايران عدم رعايت اصول ايمني در رانندگي است .كشور عزيز ما ايران با اينكه داراي ذخاير عظيم نفت و گاز و معادن مختلف و طبيعت چهار فصل است امّا عبور چندين گسل زلزله از جمله گسل رشته كوههاي البرز و زاگرس از نقاط پر جمعيت آن ويا بهتر بگوييم تمركز جمعيت در اطراف اين گسلها خطرات با لقوه اي براي مردم ما ايجاد كرده است .
بيش از 76 درصد شهر هاي كشور در پهنة پر خطر و بقية شهر ها در پهنه هاي متوسط و كم خطر ساخته شده اند كه اين خود زنگ خطري براي صنعت ساختمان سازي در كشور است .
در كشور ما با خصوصيات ذكر شده قانون نظام مهندسي ده ساله و سازمانهاي نظام مهندسي ساختمان حداكثر بيست ساله اند ، شهرهاي ما داراي بافت فرسوده و سستي هستند كه بازسازي آنها علاوه بر هزينه ها مشكلات خاص خود را دارد .
يك متخصص ژاپني مي گويد آنچه ما را مي كشد زلزله نيست بلكه ساختماني است كه بطور غير اصولي بر روي زمين ساخته ايم زلزله حركت طبيعي و اجتناب ناپذير لايه هاي دروني زمين است كه بخشي از نيرو و حركات جانبي آن بر روي سطح زمين منتقل مي شود بنابراين نمي توان از وقوع آن جلوگيري كرد ولي ساختمان سازي بعنوان يك فعاليت علمي و فني كه تخصصهاي بسياري در طراحي و ساخت آن بكار مي رود امروزه اهميت فراواني پيدا كرده است كه با پيشرفت علم و فن تحولات بنيادين در آن ايجاد شده است .
در جامعه ما اگر فرض كنيم يك نفر بطور متوسط ماهانه 400 هزار تومان حقوق دريافت مي كند درآمد سالانه ايشان حدود 5 ميليون تومان است يك آپارتمان كمتر از صد متر مربع در جاي متوسط شهرما به قيمت تقريبي 45 ميليون تومان معامله مي شود اين شخص براي خريد يك آپارتمان حداقل نه سال بايد بدون وقفه و يا هزينه هاي اضافي ديگر كار كند البته به اين مبلغ و زمان بايد ميزان تورم و هزينه هاي ديگر را نيز افزود . پس بنابراين يك سوم از دست رنج دوران خدمت اين شخص صرف خريد يك واحد مسكوني مي شود .
و اگر اجاره را در نظر بگيريم هزينه اجاره يك واحد مسكوني در مناطق متوسط شهر حدود 250 هزار تومان است يعني بيش از 60 درصد درآمدهاي شخص صرف پرداخت هزينه هاي اجاره مسكن مي شود .
اما صرف نظر از اين موضوع مسكن جايي است كه جان و مال مردم در آن نگهداري مي شود و بايد در ساخت و ساز آن دقت بيشتري شود ولي هرساله با بروز زلزله در نقاط مختلف كشور شاهد تخريب شديد ساختمانهاي عمومي و دولتي هستيم و تلفات بالاي انساني در زلزله گوياي غير مقاوم و غير اصولي ساخته شدن بسياري از ساختمانها در ايران است ،چرا بايد تلفات يك زلزله 5/7 ريشتري در ژاپن و در يك منطقه پر جمعيت آن كمتر از 5 نفر ولي تلفات يك زلزله حدود 2/7 ريشتري در بم بيش از 20 هزار نفر باشد ؟
بطور كلي حدود دوازده عامل در مقاوم سازي ساختمانها نقش اساسي دارند كه با رعايت آنها با توجه به پيشرفت علم بشري بخش عمده اي از تلفات و خطرات زلزله قابل پيشگيري است .
1)اهميت به سلامت انسانها با تكيه بر وجدان بيدار انساني : اصل اول در هر كاري در آموزه هاي ديني ما نيّت دروني و باور قلبي است در صنعت ساختمان اول بايد حفظ زندگي انسانها با توجه به احاديث مختلف مذهبي و ديني بطور جد مورد توجه قرار گيرد بايد زلزله را باور كرد و اذهان مردم را در باره ضرورت مقاوم سازي ساختمان در مقابل حوادث طبيعي روشن كرد .
2)افزايش آگاهي عمومي آحاد جامعه : بايد عموم مردم مخصوصاً كارفرما را نسبت به مسائل مختلف ساختمان و مقاوم سازي آن آگاه كرد و اطلاعات عمومي او را در خصوص نحوه طراحي ، اجرا و نظارت و اجراي ساختمان بالا برد و همچنين خطرات ناشي از بناهاي سست و بي پايه را ياد آور شد ، خطرات زلزله و امكان پيشگيري از خطرات آن را با طراحي و اجراي صحيح به كارفرما ياد آور شد و حقوق متقابل كارفرما و بهربرداري از ساختمان را بطور جدي مطرح و پيگيري نمود .
3)توجه به موقعيت زمين از لحاظ لرزه خيزي : همانطوريكه قبلاً ذكر شد تقريباً تمام نقاط ايران كم و بيش با خطر وقوع زلزله مواجه هستند بنابراين بايد موقعيت زمين ساختمان را از لحاظ ميزان لرزه خيزي شناسايي كرده و سپس براي طراحي سازه تصميم گرفت و ضريب اطمينان مناسبي را در طراحي منظور كرد .
4)مكانيك خاك و كنترل كيفي مقاومت زمين : در ساختمانهاي بلند طبقه لازم است قبل از تصميم قطعي و طراحي سازه آزمايشات ژئو تكنيك جهت تعيين نوع خاك و شناخت خواص زمين مورد نظر پروژه انجام شود و نتايج آن در طراحي سازه مخصوصاً فونداسيون ساختمان مورد استفاده قرار گيرد .
5)ارگانهاي ذيربط : نهادهايي كه بنوعي در ساخت و ساز ها بطور مستقيم و يا غير مستقيم دخيل هستند مانند سازمانهاي نظام مهندسي ، مهندسين مشاور ، شهرداريها ، سازمان مسكن و شهرسازي ، اداره كل استاندارد و دفتر فني استانداري وزارت بازرگاني بايد در انجام وظايف نظارتي خود بيش از پيش كوشا بوده و نگرش خود را بر حفظ سرمايه ملي كه در ساختمانها بكار مي رود و همچنين جان انسانهايي كه از آنها استفاده مي كنند تعريف كنند
6)طراحي و محاسبه : براساس نتايج آزمايشات ژئو تكنيك و موقعيت منطقه از لحاظ زلزله خيزي با رعايت مقرارات ملي ساختمان و آئين نامه 2800 نسبت به محاسبه و طراحي ساختمان اقدام مي شود اگر اصول فني در طراحي و اجرا مورد توجه قرار گيرد مي توان با ضريب اطمينان بالايي نسبت به پايداري سازه اطمينان حاصل كرد .
7)طراحي تاسيسات الكتريكي و مكانيكي مناسب : يكي ديگر از عوامل بهبود كيفيت و يا حفظ كيفيت ساختمان اين است كه بايد تاسيسات ساختمان متناسب با نوع ساختمان و بصورت اصولي طراحي شده باشد تا به مرور زمان مشكلاتي را در نگهداري و عمر مفيد ساختمان بوجود نياورد .
8)اجراي صحيح ساختمان : طرح درست لازم است ولي كافي نيست بايد در فرآيند ساخت و ساز از نيروهاي ماهر و نيمه ماهر استفاده كرد و اولويت در نگرش سازنده پايداري سازه باشد نه كسب سود كلان ، امروزه صنعت ساختمان ما از سه گروه ضربه مي بيند : گروه اول سازندگان خرد هستند كه چون از گروههاي كم در آمد شهري هستند جهت پوشش هزينه هاي ساخت از پي و ديوارهاي نسبي آن كم مي كنند تا قيمت تمام شده را كاهش دهند و در نتيجه پايداري سازه ضعيف مي شود و دليل آن را ضعف بنيه اقتصادي خود اعلام مي كنند ، براي حل اين مشكل دو راه كار وجود دارد ، يا بايد از لحاظ فرهنگي مردم قبول كنند كه با پول كم نبايد خانه سست درست كنند و يا بايد آنها را از لحاظ مالي توانمند كرد ، همچنين گرايش مردم را از توجه بيشتر به ظاهر ساختمان و نماي خوشايند به دقت در اساس ساختمان تغيير داد و اما گروه دوم افراد سود جو و يا به اصطلاح بساز و بفروش هستند كه اكثريت آنها منافع شخصي را بعنوان اولين و تنها هدف خود تعريف كرده اند ، در نتيجه با انتخاب مصالح نا مرغوب و يا كاهش كميت و كيفيت پي و ستونها و تيرهاي سازه كيفيت آن را پائين مي آورند . راه حل اين موضوع استفاده از مجريان ذيصلاح و متخصص در ساخت و ساز ها و همچنين آموزش و تعيين صلاحيت استاد كاران و كارگران شاغل در اين بخش مي باشد .گروه سوم آنهايي هستند كه نيت قلبي و يا عمدي و نيز مشكل مالي براي كاهش كيفيت ندارند ولي نا آگاهي آنها و سوء استفاده ساير عوامل باعث افت كيفيت ساختمان ساخته شده توسط آنها مي گردد .
9)مصالح ساختماني استاندارد : يكي از مهمترين عوامل كيفيت هر كالا مواد اوليه اي است كه در ساخت آن بكار مي رود و ارتباط مستقيم با كيفيت كالاي نهايي دارد و در صنعت ساختمان هم بايد مصالح ساختماني مانند : آهن ، ميلگرد ، سيمان ، ماسه و آجر داراي كيفيت مطلوب و استاندارد باشند تا محصول نهايي كه ساختمان خواهد بود داراي كيفيت قابل قبولي باشد .در اين راستا بايد آزمايشگاههاي كنترل كيفي و دستگاههاي نظارت مختلف بر كيفيت تهيه و توزيع مصالح ساختماني نظارت مستمر داشته باشند . كه در جامعه ما به نظر مي رسد يك نهاد و يا سازماني بايد مسئوليت موضوع را بر عهده گرفته و با اجباري نمودن استانداردها گام اساسي در بهبود كيفيت مصالح ساختماني بردارد .
10) آزمايشات كنترل كيفي حين اجرا : يكي ديگر از عوامل مهم در مقاومت سازه ها آزمايشاتي است كه بايد در حين ساخت مراحل مختلف سازه بايد از كيفيت اجراي ساختمان انجام شود كه مهمترين آنها تست هاي مرحله اي بتن و تست جوش و آرماتور مي باشد كه متاسفانه در اكثر شهرها بجز مراكز استان چنين آزمايشگاهي وجود ندارد .
11) نظارت بر اجرا : هر شخصي خود و منافعش را بيشتر از ديگران و منافع آنها دوست دارد بنابراين اكثريت قريب به اتفاق توليد كنندگان و سازندگان اگر شخص بيطرفي بعنوان ناظر بر عملكرد او وجود نداشته باشد دچار وسواس شده و از كيفيت ساخت و ساز كالا مي كاهد كه لازم است با انتخاب ناظر بي طرف و مجرب نظارت همه جانبه و مداوم بر عملكرد سازنده ايجاد شود و در نتيجه بخشي از مشكلات كيفي بوجود نيايد ، در اينجاست كه اهميت كار ناظرين ساختمان بعنوان مهمترين عامل كيفيت ساختمان بيش از بيش مشخص مي شود . و اين مهم باعث شده است كه در برخي كشورها پليس ساختمان به وجود آيد كه با قاطعيت تمام در اين زمينه فعاليت مي كند و موجب افزايش كيفيت ساخت مي شود .
12) آئين نامه ها و مقررات : يكي از اصول مهم كيفيت در هر كاري قوانين و مقرراتي است كه طراحي و اجرا بر اساس آن شكل مي گيرد ، در صنعت ساختمان نيز خوشبختانه به همت وزارت مسكن و شهرسازي قوانين و مقررات ملي ساختمان و آئين نامه 2800 تدوين و در اختيار عموم قرار گرفته است اميد است مهندسين محترم با رعايت دقيق نكات آنها كيفيت ساختمانها را روز بروز بالا ببرند .
لازم به ذكر است مقررات ملي ساختمان كليه مجاري قانوني خود را طي كرده و اميدواريم با رعايت آن بتوانيم سهمي در حفظ جان و سلامت شهروندان داشته باشيم .
بنابراين نقطه شروع همان كلاه ايمني است البته قبل از آن بايد باور قلبي بوجود آيد و واقعيت ها را پذيرفت هرچند حرف حق هميشه تلخ است ، در خاتمه سخن خود را با كلامي از خواجه شمس الدين حافظ شيرازي به اتمام مي رسانم و التماس دعا دارم :
حافظ وظيفه تو دعا گفتن است و بس در بند آن مباش كه نشنيد و يا شنيد.
منبع:http://zanjan-nezam.org